در جستجوي دايناسور
در جستجوي دايناسور تولد سارا بود و او يك بازي جديد كامپيوتري بنام جستجوي دايناسور را هديه گرفته است. سارا به خودش گفت: اين خيلي عالي است، اين همان چيزي است كه مي خواستم. سارا تصميم گرفت، بازي جديدش را امتحان كند.او كامپيوتر را روشن كرد و سي دي را داخل آن گذاشت و به صفحه مانيتور نگاه كرد. علامت عجيبي روي صفحه ظاهر شد. سارا روي آن علامت كليك كرد و يكدفعه اتفاق عجيبي افتاد. نورررررررر سارا پرسيد: من كجا هستم؟ پسركي كه كنارش ايستاده بود، گفت: توي بازي جستجوي دايناسور هستي. ما بايد استخوانهاي قديمي دايناسور را پيدا كنيم. سارا يك استخوان...